میرزا حسن رشدیه کسی است که اولین مدرسه سبک جدید را در سال 1268 در ایران بنا کرد. گروهی از روحانیون آن روز این شیوه نوین آموزشی را که با اصول قدیم آموزش متفاوت بود، برنتافتند و هر روز بر علیه وی شایعاتی درست میکردند. می گفتند کسانی که فرزندان خود را به چنین مدارسی بفرستند کافرند.
چندین بار با تحریک روحانیون، طلاب و گروه های دیگر به مدرسه حمله کردند و آن را تخریب نمودند و هربار میرزا حسن رشدیه دوباره از جا برمی خاست و مدرسه ای دیگر می ساخت. هنگام تخریب یکی از مدارس گفته بود: «این جاهلان نمیدانند که با این اعمال نمیتوانند جلو سیل بنیاد کن علم رابگیرند. یقین دارم که از هر آجر این مدرسه، خود مدرسه دیگری بنا خواهد شد. من آن روز را اگر زنده باشم، خواهم دید» ؛
فریاد مقدسین بلند شد که آخرالزمان نزدیک شدهاست که جماعتی بابی و لامذهب میخواهند الف و با را تغییر دهند، قرآن را از دست اطفال بگیرند و کتاب به آنها یاد بدهند. شیخ فضل الله نوری در جلسهای به ناظمالاسلام کرمانی درباره مدارس جدید میگوید: «ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟»؛
امروز ظاهرا علوم طبیعی و تجربی و مدرسه پذیرفته شده اند، اما همان داستان قدیم این بار برای اندیشه و دانشگاه تکرار می شود، کوی دانشگاه را بخاطر بیاورید یا این همه خصومت با علوم انسانی و اساتید و دانشجویان. باز هم همان حرف رشدیه مصداق دارد که با این اعمال نمیتوانند جلو سیل بنیاد کن علم رابگیرند. آن روز را اگر زنده باشیم، خواهیم دید
نیما یوشیج در شعر "نام بعضی نفرات" می گوید:؛
یاد بعضی نفرات
روشنم می دارد:؛
اعتصام یوسف
حسن رشدیه؛
قوتم می بخشد
ره می اندازد
و اجاق کهن سرد سرایم
گرم می آید از گرمی عالی دمشان
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جراتم می بخشد
روشنم می دارد
===================================
پی نوشت 1: بعضی قسمت ها از ویکی پدیا استخراج شده است
پی نوشت 2: متاسفانه نمی دانم که اعتصام یوسف که نیما در شعرش اشاره کرده کیست
پی نوشت 3: یک نقل قول جالب دیگر از رشدیه: «یکی از آقایان که مقامش عالی تر از لیاقتش است خودداری نتوانست. گفت: اگر این مدارس تعمیم یابد یعنی همه مدارس مثل این مدرسه باشد بعد از ده سال یک نفر بی سواد پیدا نمیشود. آنوقت رونق بازار علما به چه اندازه خواهد شد معلوم است. علما که از حرمت افتادند اسلام از رونق میافتد… صلاح مسلمین در این است که از صد شاگرد که در مدرسه درس میخوانند یک دو تا شان ملا و با سواد باشند و سایرین جاهل و تابع و مطیع علما باشند.»؛
چندین بار با تحریک روحانیون، طلاب و گروه های دیگر به مدرسه حمله کردند و آن را تخریب نمودند و هربار میرزا حسن رشدیه دوباره از جا برمی خاست و مدرسه ای دیگر می ساخت. هنگام تخریب یکی از مدارس گفته بود: «این جاهلان نمیدانند که با این اعمال نمیتوانند جلو سیل بنیاد کن علم رابگیرند. یقین دارم که از هر آجر این مدرسه، خود مدرسه دیگری بنا خواهد شد. من آن روز را اگر زنده باشم، خواهم دید» ؛
فریاد مقدسین بلند شد که آخرالزمان نزدیک شدهاست که جماعتی بابی و لامذهب میخواهند الف و با را تغییر دهند، قرآن را از دست اطفال بگیرند و کتاب به آنها یاد بدهند. شیخ فضل الله نوری در جلسهای به ناظمالاسلام کرمانی درباره مدارس جدید میگوید: «ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟»؛
امروز ظاهرا علوم طبیعی و تجربی و مدرسه پذیرفته شده اند، اما همان داستان قدیم این بار برای اندیشه و دانشگاه تکرار می شود، کوی دانشگاه را بخاطر بیاورید یا این همه خصومت با علوم انسانی و اساتید و دانشجویان. باز هم همان حرف رشدیه مصداق دارد که با این اعمال نمیتوانند جلو سیل بنیاد کن علم رابگیرند. آن روز را اگر زنده باشیم، خواهیم دید
نیما یوشیج در شعر "نام بعضی نفرات" می گوید:؛
یاد بعضی نفرات
روشنم می دارد:؛
اعتصام یوسف
حسن رشدیه؛
قوتم می بخشد
ره می اندازد
و اجاق کهن سرد سرایم
گرم می آید از گرمی عالی دمشان
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جراتم می بخشد
روشنم می دارد
===================================
پی نوشت 1: بعضی قسمت ها از ویکی پدیا استخراج شده است
پی نوشت 2: متاسفانه نمی دانم که اعتصام یوسف که نیما در شعرش اشاره کرده کیست
پی نوشت 3: یک نقل قول جالب دیگر از رشدیه: «یکی از آقایان که مقامش عالی تر از لیاقتش است خودداری نتوانست. گفت: اگر این مدارس تعمیم یابد یعنی همه مدارس مثل این مدرسه باشد بعد از ده سال یک نفر بی سواد پیدا نمیشود. آنوقت رونق بازار علما به چه اندازه خواهد شد معلوم است. علما که از حرمت افتادند اسلام از رونق میافتد… صلاح مسلمین در این است که از صد شاگرد که در مدرسه درس میخوانند یک دو تا شان ملا و با سواد باشند و سایرین جاهل و تابع و مطیع علما باشند.»؛
No comments:
Post a Comment